دیگر چیزی به نوروز نمانده است، بجز تب و تاب تدارکات سال نو، غروب هر روز، صدای ترقه بازی بچهها و صدالبته بزرگترها به گوش میرسد.
چهارشنبهسوری، ترکیبی است از «چهارشنبه» که پنجمین روز هفته است و «سوری» که برای زبانشناسان مفهوم فراوانی دارد و بیشتر آن را به معنای جشن و سرور میدانند. این جشن پیش درآمدی برای جشن نوروز است که ریشه در باورهای بسیار کهن آریاییهای کوچ کرده به ایران زمین دارد.
نخستین چهارشنبهسوری در زمان منصور بن نوح سامانی و در ماه شوال سال 350 هجری قمری در محله مرلیان بخارات برگزار شد و از آن پس همچنان ادامه یافت.
یک اعتقاد درباره جشن چهارشنبهسوری این است که مختار ثقفی قرار گذاشته بود که روز پنجشنبه آخر صفر انقلابش را شروع کند؛ اما چون دشمنانش از این موضوع باخبر شدند، شروع قیام را یک روز جلو انداخت و برای آگاهی هوادارانش دستور داد که سهشنبه شب، بر بام خانهها آتش بیفروزند.
ایرانیان باستان نیز نور را مظهر ایزد میدانستند. از آن زمان که آتش شناخته شد و برای روشن کردن شبهای تارآمد، همواره سمبل گرما و نور و رونقبخش اجاق خانهها بود.
از روی آتش میپرند و با گفتن جمله «زردی من از تو، سرخی تو از من»، بیماری و زردی را از خود دور میکنند و سرخی و سرحالی آتش را برای خود میخوانند و زرد رویی را به خاکستر میاندازند.
بترک چشم حسود!
در بسیاری از شهرها و روستاهای ایران، اسفند و کندر را برای دفع چشم زخم و تنگنظریها در آتش میریزند تا یک سال آنها را از بلا و چشم زخم در امان نگاه دارد.
در گذشته، تهیه اسفند هم در بعضی نقاط ایران آداب خاصی داشته است. به این صورت که یک نفر در غروب آفتاب از ۷ مغازهدار میپرسید که اسفند دارند یا نه و در نهایت بر میگردد و از اولین مغازه اسفند میخرد. صاحب مغازه باید سید باشد و شال سبزی هم به کمر بسته باشد.
قاشق زنی!
زنان و دختران آرزومند و حاجتدار، قاشقی با کاسهای مسین برمیدارند و شبهنگام در کوچه و گذر راه میافتند و در برابر هفت خانه میایستند و بیآن که حرفی بزنند، پیدرپی قاشق را بر کاسه میزنند. صاحبخانه که میداند قاشقزنان نذر و حاجتی دارند، شیرینی یا آجیل، برنج یا بنشن یا مبلغی پول در کاسههای آنان میگذارد.
اگر قاشقزنان در قاشقزنی چیزی به دست نیاورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود ناامید خواهند شد. گاه مردان، بویژه جوانان چادری بر سر میاندازند و برای خوشمزگی و تمسخر به قاشقزنی در خانههای دوست و آشنا و نامزدان خود میروند.
تقسیم چهار شنبه
زنانی که نذر و نیازی میکردند، در شب چهارشنبه آخر سال، آجیل هفتمغز به نام «آجیل چهارشنبهسوری» از دکان رو به قبله میخریدند و پاک میکردند و میان خویش و آشنا پخش میکردند و میخوردند. به هنگام پاک کردن آجیل، قصه مخصوص آجیل چهارشنبه، معروف به قصه خارکن را نقل میکردند. امروزه، آجیل چهارشنبهسوری جنبه نذرانهاش را از دست داده و از تنقلات شب چهارشنبهسوری شده است.به امید چهارشنبه سوری بی خطر...!
گردآوردن بوته، گیراندن و پریدن از روی آن و گفتن عبارت «زردی من از تو، سرخی تو از من» مهمترین اصل شب چهارشنبهسوری است.
هرچند که در سالهای اخیر متاسفانه این رسم شیرین جایش را به ترقهبازی و استفاده از مواد محترقه و منفجره خطرناک داده است.